زبان فارسی از دیرباز، چه به عنوان زبان شعر و ادب و چه به عنوان پیوند افزار سیاحان سیاس، چونان امواج توفنده مرزها را درنوردیده و تا آفاق دور رسیده است. دلیل نفوذ و گسترش زبان فارسی در میان اقوام و ملل دیگر هرچه باشد، سرانجام، این پریچهره با طنازیها و دلربایی های بی مثالش، ارباب ذوق را شیفته و آشفته خویش ساخته و در دل مردمان نشسته است. اهل دل، همدلی را از همزبانی خوشتر داشته اند. پارسی اما به راستی زبان همدلی است و اقوام و ملل گوناگون را به هم پیوسته است. مقارنت و مؤانست با اسلام را باید مهمترین دلیل فرخنده پی بودن پارسی به شمار آورد.
بر این راست نیز نتوان دیده فروبست که درخت زبان و ادب پارسی پس از طلوع خورشید اسلام چتر پیروزه فام خود را بر فراز گیتی بگشوده و شاخه بر گنبد نیلگون سوده است. از این روی، قرنهاست که آموزش و پژوهش زبان و ادبیات فارسی در همه کش.رهای اسلامی مطمح نظر پژوهشگران و دانشوران است. زبان فارسی در دیگر کشورهای گیتی نیز هماره مورد توجه بوده و در دانشگاههای معتبر اروپا و آمریکا کرسیهای ویژه این زبان دایر شده است.
با توجه به پیشینه پیوستگی قفقاز با ایران زمین، این خطه از مراکز مهم آموزش و گسترش زبان و ادبیات فارسی است و در این میان جمهوری آذربایجان از موقعیتی چشمگیرتر برخوردار است. فارسی پژوهی و ایران شناسی در جمهوری آذربایجان بر روی استنهای تاریخی محکم استوار است.
می دانیم که روزگار پیوستگی با ایران، فارسی به عنوان زبان رسمی و ادبی در شمال آذربایجان (جمهوری آذربایجان کنونی) نیز متداول بود و تا اوایل قرن بیستم، همچنان به عنوان زبان شعر و ادب شعر مورد توجه قرار داشت. از آن پس، زبان و ادبیات فارسی به سبب تأثیری که بر زبان و ادبیات معاصر آذربایجان نهاده، نظر نقادان و پژوهشگران را به خود معطوف داشته است. اگر جمهوری آذربایجان را گرانیگاه فارسی پژوهی نوین بنامیم، سخن به گزافه نرانده ایم.